زندگی پر از فراز و نشیب است و برخی روزها به حدی سخت میشوند که انسان گویی در مسیر سرازیری بیانتهایی قرار گرفته است. اما همین روزها، گاه میتوانند سرآغاز دگرگونیهایی باشند که زندگی را به کلی تغییر میدهند. کتاب هیلان نوشتهی فهیمه علیمردانی، از همین روزها آغاز میشود. این رمان، روایتگر لحظات سخت و تلخ زندگی شخصیتهایش است و به شکلی ظریف و هنرمندانه، از زیباییهایی سخن میگوید که در دل همین دشواریها پنهان شدهاند.
نویسنده در کتاب هیلان با به تصویر کشیدن لحظات پرشور و در عین حال غمانگیز، توانسته است روایتهایی از زندگی روزمره را بازگو کند که هر یک از ما، به نوعی با آنها آشنا هستیم. ثمین، دختری است که با عشق و وفاداری به مادرش، لحظات تلخ و شیرین زندگی را تجربه میکند. این عشق بیپایان به مادر، او را به سوی مسیری سخت و ناهموار میکشاند؛ مسیری که عشق در آن، هم نوازشگر و هم زخم زننده است. شاید لحظهای که ثمین صدای نالههای مادرش را میشنود و او را میبینیم که به سختی و با قلبی سرشار از محبت، کتری را خاموش میکند تا صدای آن مادرش را آزار ندهد، تصویری واقعی از زندگی بسیاری از ما باشد.