حضور، توجه دل به حق در همه اشتغالات و مشاهده او در تمام لحظات است.
همان طور که بدن انسان با ارتزاق از طعام هوا نور و سایر عوامل طبیعی به زندگی ادامه میدهد، جان انسان نیز با توجه به حق در معرض روح الهی قرار گرفته و حیاتش گسترده میشود با رشد این حیات پیوند معرفتی و عاطفی با خداوند برقرار میکند که جز او را نمیبیند و دلش جز به عشق او نمی تید. در این حال باطنی ترین مرتبه وجود او که عین پیوند با حق است به چنان آرامش و رضایتی می رسد که مورد خطاب <يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي إلى ربك راضية مرضية فادخلي في عبادی و ادخلی> جنتی قرار میگیرد؛ درک این مرتبه از کمال نیازمند اتصال لحظه به لحظه با خداست اگر با تمرین مستمر توجه خود را مدیریت نکنیم عمر به روزمرگی گذشته و حالت غفلت چیره میشود و این استعداد الهی در کمون و خفا میماند خسران عمیق تر این است که در قیامت به اندازه فعلیت این استعداد از تجلیات حق بهره میبریم.
باید اینجا چشم دل را وا کنی
درس اول در وصالش اشتیاق
تا که در عرش خدا ماوا کنی
درس آخر وصل و پایان فراق