حالا لوتادل از زیر سلطه‌ی حاکمی جبار بیرون آمده، اما چه بر سر سرزمینی خواهد آمد که آدم‌های خوب می‌خواهند اداره‌اش کنند؟

اجرای دلدادگی توپازخان، شاهزاده‌ ایرانی به کنیز تازه‌ وارد حرمسرای برادرش، سلطان محمد.

اعضای سازمان بین المللی قهرمانان می خواهند یک همکار جدید برای خودشان دست و پا کنند

داسی‌دایناسی در این داستان یاد می‌گیرد تنهایی حمام‌کردن کار خیلی سختی است و باید بزرگ‌تر شود تا بتواند تنهایی برود حمام.

فرمانده تروئنوس فرمانده ی کلانتری مرکزی شهر است.

اگر نوشته هایم به نظرتان یک کم لرزان می آید، دلیلش این است که همین الان حسابی جا خوردم!

من زندگی هستم. همان طور که مرگ، مرگ است؛ من هم زندگی هستم.

پادشاه جلو آمد. تاجی از طلا بر سر داشت با نقش اژدهایی دندان دراز که دشمنان را به آتش می کشید.