چند و چون و چرایی دگرگونیهای اقتصادی ایران در ۵۰ سال گذشته، یکی از پرسشها و نگرانیهای بسیاری از کنشگران، نخبگان، برنامهریزان و مدیران اقتصادی و سیاسی کشور است. پرسش از اینرو که هنوز بسیاری بهدرستی نمیدانند که چه شده است که اقتصاد کشور در گذر ۵۰ سال گذشته به شرایط ناخوشایند کنونی رسیده است. چه شده است که از سودای تبدیل شدن به ژاپن خاورمیانه، اکنون ناگزیر است با عربستان و امارات رقابت کند، و نه تنها ژاپن نشده که کره هم از آن پیشی گرفته است. نگرانی نیز از اینرو که روشن نیست ایرانیان در آیندۀ دور و نزدیک، در کدامین سپهر اقتصادی و چگونه زندگی خواهند کرد. در پاسخ به این پرسش، البته تا کنون کتابها و گفتارنامه (مقاله)های بسیاری بهدست دیگران نوشته شده است. اما به چند دلیل این نوشتهها کمتر توانسته است پاسخی بسنده در پی داشته باشد، یا دستِکم نگارنده چنین میپندارد. کهنه شدن دادهها، کهنگی پارادایمها و پیشفرضهای پژوهش و تحلیل، دستوری یا تبلیغی بودن نوشته و مانند آن، میتواند بخشی از دلیل این ناکامی باشد. درپی یافتن پاسخی به این پرسشها و نگرانیها و دستِکم برای دل خویش، من دست به نگارش این کتاب زدهام تا شاید هم بتوانم اندکی از تشنگی خود به دانستن چندوچون این دگرگونیها بکاهم، و هم شاید کمی از تشنگی دیگران در این زمینه بکاهم. برخی پژوهشهای تاریخ اقتصادی کشور در کمابیش دو سدۀ گذشته، آمارهای رسمی کشور مانند گزارشهای مرکز آمار یا بانک مرکزی و دیگر نهادهای رسمی در ۵۰ سال گذشته و برخی آمارهای رسمی بینالمللی، و نیز پیشینۀ بیش از ۴۰ سال مدیریت و مشاوره در بنگاههای تولیدی و اقتصادی، دستمایۀ من برای نگارش این کتاب بوده است. با ساماندهی این اطلاعات در ۱۶۰ جدول، تلاش کردهام روند دستآوردها و فرصتهای از دست رفتۀ ۵۰ سال گذشته را از دید خود به خواننده پیشکش کنم، و فرصتها و تهدیدهای اقتصادی پیشِ رویِ کشور را به نمایش گذارم. اگر حتی بهاندازۀ سر سوزنی در این کار کامیاب شده باشم بسی خرسندم، و چشم به راه راهنماییهای بیشتر ازسوی خوانندگان کتاب هستم.