میپرسید قهرمان یادداشتهای اینجانب که خود را قربانی یک خطای قضایی میداند، واقعا قاتل است یا نه؟ خود من اوایل به بیگناهیاش اطمینان داشتم، اما از مقطعی انگار به او مشکوک شدم.
«شاگرد جدید روی زمین زانو زد تا دوره آموزشی خود را آغاز کند. استاد جمله ای الهام بخش را در گوش او زمزمه کرد و به او هشدار داد که این جمله را بر کسی آشکار نکند. شاگرد پرسید: اگر این کار را بکنم، چه اتفاقی می افتد.
خیال کنید روزی که سرتان گرم زندگی خودتان است، از دوست مرده تان جعبه ای دریافت می کنید که در میان صدها چیز دیگر نقشه دقیق مرگ خودتان را هم در آن می یابید آیا یک جور شوخی است؟