بیشتر قسمت‌های کتاب، نامه‌هایی هست که افراد مختلف برای میشل عزیزشون نوشتند. میشل تنها پسر خانواده و عزیزکرده پدر است که مدتی درگیر قضایای سیاسی بوده و اکنون کشور را ترک کرده، دوست صمیمی‌اش، مادرش، خواهرش و دختری که با او رابطه داشته برایش نامه می‌نویسند و از زندگی خود می‌گویند و او نیز گاهی جواب‌های کوتاه می‌دهد.

نامه نوعی نوشته است که هر مخاطبی را کنجکاو می‌کند؛ به خصوص اگر گیرنده نامه کس دیگری باشد.

گفتم: «ديگه نمی خوام پيش اون بری. ديگه نمی خوام ببينيش.» و خم شدم روی او. اما او با يک حرکت هلم داد، گفت: «تو چه اهميتی برام داری؟

(ادبیات ایتالیا، داستان روزنامه نگاری ایتالیایی)

ناتالیا گینزبورگ متولد سال 1916 در ایتالیا است. از کودکی شعر می‌سرود و با دنیای ادبیات آشنا بود اما شهرت و تبحر او در داستان‌نویسی است به طوری که در 17 سالگی اولین داستان‌های کوتاه خود را در مجلۀ «سولاریا» به چاپ رساند. درونمایۀ بیشتر آثار گینزبورگ روابط خانوادگی، فلسفه و سیاست است. او سرانجام در سال 1991 درگذشت.

(ادبیات ایتالیا)

(داستان های ایتالیایی،قرن 20م،برنده جایزه ادبی استرگا ایتالیا)