کتاب با دوران کودکی د لوکا آغاز می گردد. دوران کودکی او در ناپل، شهری غنی از میراث موسیقی گذشت. او توضیح میدهد که چگونه صدای نوازندگان خیابانی و ملودیهای آهنگهای ناپلی سالهای اولیه زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. علیرغم تلاشهای مادرش برای آموزش صحیح آواز خواندن، د لوکا به طرز طنزآمیزی شکست های خود در آواز را بیان می کند. پس از این اما، دهه 1960 برای د لوکا، چه از نظر شخصی و چه از نظر سیاسی، دوره ای دگرگون کننده بود. او در جنبش چپ رادیکال شرکت داشت و آرامش و الهام را در موسیقی آن دوران یافت. هنرمندانی مانند باب دیلن و پیت سیگر و همچنین آهنگ های جنبش حقوق مدنی، نقش مهمی در شکل گیری جهان بینی او داشتند. د لوکا در طول زندگی خود با نوازندگان و هنرمندان مختلفی همکاری داشته است. او حکایت هایی در مورد دوستی خود با نوازندگانی مانند گیانماریا تستا و مائورا کورنا بیان می کند. نویسنده ارتباط عمیق بین موسیقی و حافظه را نیز بررسی می کند. او توضیح میدهد که چگونه آهنگهای خاصی میتوانند او را به لحظات خاصی از زندگیاش برگردانند و خاطرات و احساساتی واضح را برانگیزند. این کتاب مملو از تأملاتی است در مورد اینکه چگونه موسیقی به او کمک کرده تا چالش های زندگی را طی کند و شادی های زیستن را جشن بگیرد. او تجربیات خود را در مکانهایی مانند سارایوو و تانزانیا بازگو میکند، جایی که موسیقی منبع آرامش در زمانهای سختی و آشوب بوده است. در پایان می توان گفت که کتاب «موسیقی آشنا» ادای احترامی فروتنانه به قدرت موسیقی در شکل دادن به زندگی ما است.