خانه ای با اتاقی زیر شیروانی و پنجره ای بلند، یک زوج سالخورده و دوست داشتنی، هفت دوست صمیمی، کافهای در شهر و یک «قول» هسته مرکزی داستان این کتاب را شکل می دهند.
نویسنده در این رمان سرنوشت انسانهایی را ترسیم میکند که زندگی با مصائب بیشمارش روی بد خودش را به آنها نشان داده است. این روایت بیش از همه از آسیبهایی صحبت میکند که به دختران وارد میشود؛ از آنچه برایشان منع شده است، آنچه به سکوت وادارشان میکند و بهایی که باید بپردازند.