هوتک تنبل بود و فقط دوست داشت استراحت کند. هر وقت مامان از او کاری میخواست، هوتک میگفت: «میخواهم استراحت کنم». تا این که یک روز مامان، هوتک را به اردوگاه استراحت برد تا هر چقدر دوست دارد استراحت کند، اما.....
راستی تو هم دوست داری همیشه استراحت کنی؟