پسرک قصهی ما اِمیل، خجالتی نیست، فقط ساکت است. شاید در ظاهر خجالتی و کمرو به نظر برسد، اما در باطن، لبریز از تصور و تخیل است؛ درحالیکه بزرگسالان و حتی همکلاسیهایش ممکن است او را به چشم پسری خجالتی ببینند که در کلاس دستش را بلند نمیکند. ما میدانیم که او در تخیلاتش، واقعاً یک مسافر ماجراجو، یک جستجوگرِ بیباک و یک دوست و همراه برای جانوران وحشی است. این داستان ساده اما عمیق، تأیید و تأکیدی است بر اهمیت شناختِ خودمان و اینکه دقیقاً بدانیم چه کسی هستیم و چه ویژگی منحصربهفردی داریم.