کارما تنها مفهومی در جهان است که به سرگشتگی انسان هنگام مواجهه با رنج میپردازد. تنها استدلالی است که بینظمی دنیایی را که در آن زندگی میکنیم توضیح میدهد.
عبدالله بن محمد، عین القضات همدانی، فقیه، حکیم و عارف، مکنی به ابوالفضائل، معروف به قاضی همدانی، در سال ۴۷۶ ش، برابر با ۴۹۲ ق، در همدان به دنیا آمد. پدر و جدش از میانه بودند، به میانجی نیز معروف شده است. قاضی، در جوانی در زادگاه خویش به کسب علوم متداول پرداخت و به سرعت در ادب و حکمت و کلام مایهور شد و به سبب مهارتی که در فقه پیدا کرد، به عنوان قاضی و مدرس منصوب گردید و با وجود جوانی، شهرت و نفوذ فراوان پیدا کرد و همین امر باعث برانگیخته شدن حسد و رشک فقها و متکلمان شد. وی به تحصیل حکمت و عرفان و کلام و ادب عربی پرداخت و نظر به مطالعه بسیار در آثار امام محمد غزالی، مع الواسطه شاگرد او نیز محسوب میشد. احمد غزالی با آن همه عظمت مقام، در مکتوبهای خود بدو، او را قرةالعین خطاب میکرد. وی بیشتر اطلاعات خود را از راه تحقیق و تتبع شخصی فراهم آورد. افکار و عقاید او در عمر کوتاهش مبین کمال نبوغ اوست. فلسفه و کلام، طبع حقیقتجوی وی را قانع نساخت و گرفتار بحرانهای روحی شد و همین امر، او را دچار شک و شبهه کرد. پس از آشنایی با آثار امام محمد غزالی تا حدی خاطرش آرام گرفت و چندی بعد با احمد غزالی آشنا شد و به او دست ارادت داد و همانند احمد غزالی در بیان عقاید خود بیپروا بود. همین صراحت در گفتار باعث بدگمانی متشرعه شد.
عبدالله بن محمد، عین القضات همدانی، فقیه، حکیم و عارف، مکنی به ابوالفضائل، معروف به قاضی همدانی، در سال ۴۷۶ ش، برابر با ۴۹۲ ق، در همدان به دنیا آمد. پدر و جدش از میانه بودند، به میانجی نیز معروف شده است. قاضی، در جوانی در زادگاه خویش به کسب علوم متداول پرداخت و به سرعت در ادب و حکمت و کلام مایهور شد و به سبب مهارتی که در فقه پیدا کرد، به عنوان قاضی و مدرس منصوب گردید و با وجود جوانی، شهرت و نفوذ فراوان پیدا کرد و همین امر باعث برانگیخته شدن حسد و رشک فقها و متکلمان شد. وی به تحصیل حکمت و عرفان و کلام و ادب عربی پرداخت و نظر به مطالعه بسیار در آثار امام محمد غزالی، مع الواسطه شاگرد او نیز محسوب میشد. احمد غزالی با آن همه عظمت مقام، در مکتوبهای خود بدو، او را قرةالعین خطاب میکرد. وی بیشتر اطلاعات خود را از راه تحقیق و تتبع شخصی فراهم آورد. افکار و عقاید او در عمر کوتاهش مبین کمال نبوغ اوست. فلسفه و کلام، طبع حقیقتجوی وی را قانع نساخت و گرفتار بحرانهای روحی شد و همین امر، او را دچار شک و شبهه کرد. پس از آشنایی با آثار امام محمد غزالی تا حدی خاطرش آرام گرفت و چندی بعد با احمد غزالی آشنا شد و به او دست ارادت داد و همانند احمد غزالی در بیان عقاید خود بیپروا بود. همین صراحت در گفتار باعث بدگمانی متشرعه شد.
قانون شفقت بیدار ساختن حس بشر دوستی عالم هستی به قضاوت از ما نمی پردازد،تنها میتواند نتایج اعمال ما را به همراه دروسی معنوی و نیز موقعیت ها و فرصت هایی آشکار سازد،تا بتوانیم خود را متعادل ساخته، و از طریق قانون علت و معلول،چیزهایی بیاموزیم.
شاید وقتی دیگر نیازمند چیزی نباشی همه چیز داشته باشی و هنگامی که دست از تلاش کردن برای میسر کردن مسائل بر میدارید، هرچیزی ممکن است به وقوع بپیوندد. فقط میدانم که "من" قدیمی دیگر وجود ندارد و از سر راه کنار رفته است.
رسالهای از ابوعبدالله احمدبن محمدبن عبدالله خیوقی خوارزمی معروف به نجمالدین کبری ملقب به شیخ کبیر و موسس فرقه کبرویه از عرفای مشهور سدههای ششم و هفتم قمری. نجمالدین در سال 540 هجری قمری در خیوه خوارزم به دنیا آمد. در آغاز جوانی به کسب علوم ظاهر پرداخت و در شهرهای اسلامی سیاحت کرد. نیشابور و همدان را دید و روانه مصر شد. در آنجا به مصاحبت شیخ روزبهان مصری نایل آمد و از صحبت او گشایشی حاصل کرد. او گویا از 35 سالگی قدم در طریقت نهاد. با دختر شیخ روزبهان ازدواج کرد، به تبریز رفت و در خانقاه زاهدیه رحل اقامت افکند....