سیلاس غیبش زده بود! انگار مجبور شده بود به زادگاهش برگردد؛ به سرزمین آمبرا جد بزرگ گلومی ها نقشه ی شومی کشیده بود.
میخواست همه ی اهالی آمبرا را کنترل کند تا همه یک جور فکر کنند و رفتارشان شبیه هم شود.
در آمبرا از شادی و نشاط و امید خبری نبود.
گلومی ها میخواستند سرزمین رویا را بگیرند و آنجا را گرفتار غم و اندوه و نا امیدی کنند.