فهم دشــوار امکان اطلاع از آینده وقتی اطلاعات حاوی هشدارهایی از وقوع فاجعه، آســیب، و مرگ است چندبرابر میشــود. به نظر میرسد یک سوم تا نیمی از این موارد هشدارهایی برای جلوگیری از وقوع فجایع را دربرمیگیرد.
مادری در خواب میبیند دو ســاعت بعد طوفان شــدیدی خواهد شد که از شدت آن لوستر از جا کنده میشود و روی سر کودک او که درست زیر ان در گهوارهاش خواب اســت میافتد. او در خواب میبیند کودکش در این حادثه کشته میشود. همسرش را بیدار میکند، اما او میگوید خوابی که دیده چرند اســت و بهتر است برگردد بخوابد و بلافاصله به خوابش برمیگردد. هوا آنقدر صاف و آرام بود که آن خواب به نظر احمقانه میآمد، و او باید با خیال راحت به رختخواب برمیگشت. اما نمیتوانست. دو ساعت بعد، درست همان زمانی که او گفته بود، طوفان شدیدی برخاست و چلچراغ بزرگ درست همانجایی فرود آمد که ســر کودک او می-توانســت باشد، اما کودکی آنجا نبود که زیر آن له شود.
ظاهراً اطلاعات هشــداردهنده خواب پیشآگاهانه مادر، و تصمیم او بر تبعیــت از آن، جان کــودک را نجات داده بود. اینجاســت که منطق منکوب میشود.
اطلاعاتی از آینده میرسد، و با اقدامی از سر اراده آینده تغییر میکند. جهان این است، حالا میخواهد خوشمان بیاید، میخواهد نیاید.