نقشه جای گنج گمشده ای را نشان می داد. گنجی که توی یک جزیره ی دورافتاده پنهان شده بود. خواهرم توی یک چشم به هم زدن من و پسر عمویم «تراپولا» را انداخت توی سفر گنج یابی خودش، سفری که هیچ وقت فراموشش نمی کنم .