وقتی که تایکی دید دانشآموز سال بالاییاش، چیناتسو کانو، در تیم بسکتبال دختران با تمام وجود تمرین میکند، بدجوری عاشقش شد. پس از اتفاقات غیر منتظرهای که آن دو را به هم نزدیکتر کرد، به نظر میرسد که دیگر ورزش اولین مسئلهای نیست که ذهنشان را مشغول کرده است!تایکی دورادور چیناتسو را تحسین میکند، اما به اینکه چیناتسو هم همین احساس را داشته باشد شک دارد. با این حال به نحوی شجاعت این را به دست میآورد که به او بگوید هرگز از رویاهایش دست نکشد! آیا بالاخره بعد از همچین اظهارنظری، ماجرای عشق دبیرستانی تایکی شروع میشود؟