داستان دربارهی پسربچهای است که مامان پرمشغلهای دارد، او دائم سر کار است. پسربچه وقتی از مدرسه به خانه میآید، همیشه غذا آماده است. اما مامانش نیست تا با هم ناهار بخورند. مامان همیشه برایش یادداشتی میگذارد که در آن نوشته، پسرش غذا بخورد، مسواک بزند، مشقهایش را بنویسد و اتاقش را مرتب کند. پسربچه همهی این کارها را انجام میدهد و بعد هم با گربهی پشمالویش، «پشمک» بازی میکند. اما هیچکدام از این کارها او را راضی نمیکند، او کسل میشود و حوصلهاش سر میرود. تا اینکه یک روز به فکرش میرسد، مامانی رباتی برای خودش درست کند. مامانی که اصلا سر کار نرود و همیشه پیش او باشد. اینجوری همیشه برایش وقت دارد و از او در مقابل سگ همسایه یا قلدر مدرسه محافظت میکند. مشقهایش را مینویسد و فقط غذاهای چربوچیلی مثل سیبزمینی سرخکرده که او دوست دارد، درست میکند، نه سوپ سبزیجات آبپز. این مامان رباتی او را مجبور نمیکند تا اتاق بههمریختهاش را تمیز کند و از همه مهمتر، او را بهخاطر انجام ندادن تکلیفهایش توبیخ نمیکند. بعد از آنکه پسربچه صاحب یک مامان رباتی میشود، میفهمد همهچیز آنطور که او فکر میکرد نیست و مامان رباتی مشکلات جدیتری دارد. این مامان رباتی هر کاری که او بخواهد، انجام میدهد، اما به نرمی و لطافت مامان واقعی او نیست. این مامان فلزی، سرد و سفت است و نه میتواند او را ببوسد و نه میتواند او را در آغوش بگیرد.
نویسنده در این داستان به مشکلاتی میپردازد که در دنیای امروز گریبانگیر بسیاری از خانوادهها و فرزندان آنهاست. جهانی که در آن مشغلهها زیاد است و فرصتی برای لذت با هم بودن نیست. جهان سخت و سرد و بیعاطفه شده و تکنولوژی نهتنها این مشکل را نمیتواند برطرف کند بلکه آن را تشدید هم میکند. دیوید کالی در این داستان به مشکلات جهان امروز و تناقضهای ناشی از آن میپردازد. او کوشیده است این تناقضات را در داستانش و با تمرکز بر احساسات متناقض قهرمانش روایت کند. این تضاد در تصویرهای این کتاب مصور نیز به خوبی نشان داه شدهاند و تصویرگر کتاب تضاد میان یک ربات سرد، سخت و مکانیکی را با یک مادر واقعی به خوبی تصویر کرده است.