الکترونیک در آرزوی انسان شدن نقش سرگی را در مدرسه و خانه ایفا می کند. معلم های مدرسه از این که سیرایشکین بازیگوش و تنبل به پسرکی با استعداد و هنرمند تبدیل شده متعجب هستند و او را تشویق می کنند. پدر و مادر سرگی متوجه جا به جا شدن پسرشان با یک ربات نمی شوند و تنها از موفقیت های او خوشحالند. الکترونیک دوستان زیادی پیدا می کند، اما هر روز که می گذرد سرگی تنها و تنهاتر می شود تا این که تصمیم می گیرد به شهر بسیار دوری برود و از بی هویتی خودش فرار کند. ولی در لحظۀ آخر اتفاقی می افتد که همه چیز را عوض می کند.