ده ماه پس از مرگ مادر راوی قهرمان این کتاب به لندن سفر می کند این شهر مورد علاقه ی مادرش بود و وقتی راوی در خیابان ها سرگردان است خودش را در حال انعکاس زندگی مادرش و رابطه ی آن ها می بیند. افکار گذشته با سوالات آینده آمیخته می شود همه ی چیزهایی را که مادر پیچیده اش را خارق العاده کرده بود به یاد می آورد، شوخ طبعی او ،سخاوت او ،لجبازی باورنکردنی او، اراده ی محض او در به دست گرفتن زندگی با وجود مشکلات جسمی و متوجه می شود که مادرش چگونه تحمل کرده است .زن باید با این موضوع کنار بیاید که آیا ساختن وقایع نگاری از این زندگی چشمگیر یک عمل عشقی است یا خیانت؟ قهرمان این کتاب بررسی داغ غم و اندوه و رابطه ی عمیق بین یک کودک و والدینش است آنچه که به عنوان مسئله ی ایثار فرزندی آغاز می شود در نهایت به درسی تبدیل می شود که معنای نوشتن چیست این رمان در عین حال کمیک و دلخراش با نثری که در هر لحظه لذت بخش است به ما یادآوری می کند هنر آن چیزی است که وقتی همه چیز از بین می رود باقی می ماند.