آه، ای سرزمین بینوایم، چه دردهای جانکاهی را باید که تاب آورم! من چرا مادر شدم؟ چرا دردی به دردهایم افزودم؟.... من هکتورم را سلاخیشده دیدهام که تنش را پی یکی گردونه بر زمین میکشیدند. تروا را دیدهام که در آتش میسوخت! و مرا از گیسوانم تا کشتیهای یونانی بر زمین کشیدند تا یکی برده شوم!
"پشتِ پردۀ داستان" فنون و شیوههایی را به نویسندگان ارائه میدهد تا بتوانند وجوه عمیقتر مضمون و ابعاد عاطفی داستانشان را شناسایی و با تمرکز بر آنها به داستانی طبیعیتر و ساختاری ارگانیک دست یابند...
قهرمان "خسیس" مردی است هارپاگوننام و در تمام آثار مولییر قیافهای که به اندازۀ قیافۀ این مرد خسیس زنده و جاندار و هولانگیز باشد وجود ندارد و با آنکه در هر سطر و هر جملۀ این نمایشنامه کاملاً محسوس است که سر تا پای مولییر در مقابل خست و لئامت هارپاگون از یک حس تنفر و انزجار آمیخته با ترحم میلرزد...