این کتاب از سه مقاله گردآمده که هر یک میکوشند یکی از جریانها و مضامین اصلی فلسفه پزشکی و اخلاق زیستی را شرح دهند و در کنار هم مقدمه و مدخلی به حساب می آیند تا خواننده با مطالعه آنها به درکی از اصول مهم این جریان دست یابد. مقاله اول به نقش و اهمیت فلسفه در پزشکی جدید میپردازد. در این مقاله بنیادهای فلسفی نهفته در پزشکی جدید و بنیادهای متافیزیکی، معرفتی، اخلاقی و منطقی آن بهروشنی بیان میشوند. در اینجا نویسنده نشان میدهد که پزشکی جدید در واقع متأثر از فلسفهی دکارت و بیکن است. بیمار به ماشینی شباهت دارد که دچار عیب و نقص شده است؛ و پزشک در مقام متخصص این امر، تعمیرکار این ماشینِ معیوب به حساب میآید. هستی شناسیِ مکانیکی دکارتی، منجر به برداشتی ابژکتیو از انسان به عنوان موجودی جسمانی شده است که قدر و مقام روح و روان آدمی در سلامتی و بیماری وی را نادیده میگیرد. در این رویکرد، بیماریْ نوعی نقص و ناکاراییِ جسمانی محسوب میشود. مقالهی دوم میکوشد تا رویکردهای علمی معاصر به سلامتی و بیماری را تبیین نماید. یکی از دیدگاههای علمی معاصر گرایشی برای غیرارزشی و توصیفی خواندنِ مفاهیم سلامتی و بیماری است. در این رویکردها گفتن اینکه شخص سالم یا بیمار است مانند این است که بگوییم اکنون باران میبارد یا نمیبارد. در حالی که بهزعم برخی دیگر سالم یا ناسالم بودنِ انسان، حاوی ارزیابی مثبت یا منفی در مورد فرد انسانی و حالات روانی و جسمانی او است. در این فصل به نکتهای کلیدی در مورد وضعیت سلامتی توجه میشود؛ اینکه در ادوار گذشته سلامتی لزوماً مهمترین ارزش تلقی نمیشد و به تبع آن دست اندرکاران سلامتی و بهداشت مهمترین افراد جامعه به حساب نمی آمدند. و در نهایت، فرد سالم شخصی بود که از زندگی مبتنی بر فضیلت برخوردار باشد. این کتاب مشتمل بر سه مقاله است که نویسنده در هر یک از آنها میکوشد یکی از جریانها و مضامین اصلی فلسفه پزشکی و اخلاق زیستی را شرح دهد.