فروغ که همه فری صدایش میکنند، نمیداند چطور با هیجانات و احساساتش کنار بیاید. او که مثل جوانیهای مادرش عاشق فیلم و سینماست، به دنیای سینما پناه آورده و با قهرمانانش پر از تجربههای عاشقانه میشود؛ با زورو به پیک نیک میرود و با گالیور به کیش و جزایر قناری رت باتلر، شخصیت کاریزماتیک فیلم برباد رفته، هم سرش بیکلاه نمیماند و او هم با فری به کافیشاپ میرود.
میان این همه ماجرای عاشقانه، محرم راز فری فقط دوست صمیمیاش رزی است. رزی از بحرانهای عاشقانهی فری گرفته تا بحران تازهی میان فری و مادرش همه را با خبر میشود. اما فری نیاز به کمک دارد...