دو دوست صمیمی موفق و تحصیل کرده که به گفته خودشان از «غل و زنجیر انسانی» مادری بیزارند با جدیت چشمانداز زندگی آیندهشان را بدون فرزند ترسیم میکنند.
غافل از اینکه زندگی برنامههای دیگری برایشان دارد. آیا این دو زن که بر حق عاملیت بر بدنشان اصرار میورزند میتوانند غریزه مادری را سرکوب کنند؟ گوادالوپ نتل در عزیز کرده این تناقض و دوگانگی میان غریزه طبیعی مادری و حس استقلال و فراتر رفتن از سنتها و عرفهای جامعه را واکاوی کرده و با طرحی پیچیده و زبانی صریح و بیپرده پرسشهای بغرنجی درباره آزادی، ناتوانی و وابستگی را مطرح میکند.