همه خاک دارند بالین و خشت
به نیکی گرای و میازار کس
خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت
ره رستگاری همین است و بس
خردمند مردم چرا غم خورد؟
جهان برکهان و مهان بگذرد
بسی مهتر و کهتر از من گذشت
نخواهم من از خواب بیدار گشت