آرتور میلر با خلق شخصیت ویلی لومان، فروشندهی دوره گرد سالخوردهای که اکنون به سختی میتواند خرج زندگیاش را درآورد، تعریف جدیدی از قهرمان تراژیک به عنوان انسانی با آرزوهای بینهایت بزرگ ولی غیرواقع بینانه ارائه کرد.
"در انتظار گودو" نمایشنامه بسیار سادهای است: کنش آن در مکان ماوقعی اتفاق میافتد که تقریبا به هیچجا شبیه نیست. توضیح صحنهی محل کنش بسیار ساده است: جادهی بیرون شهر، یک درخت، غروب.
در کتاب "کرگدن"، شهر کوچکی توسط شهروندی که به کرگدن تبدیل شده و نظم اجتماعی را زیر پا میگذارد، محاصره شده است. هرچه شهروندان بیشتری به کرگدن تبدیل میشوند، زیر پا گذاشتن قوانین غیرقابل تحملتر میشود. در این شرایط، مردی به نام برانژه نمیتواند هویت و شکل خود را تغییر بدهد...