او پدرش را در جنگ سومالی و پدربزرگش را در جنگ ویتنام از دست داده و میخواهد مثل یک قهرمان برای کشور بجنگد. اما پس از سقوط بغداد، جیمی به ماهیت جنگ با عراق پی میبرد و نمیخواهد در جنگی بمیرد که اساس و بنیانش دروغ است؛ در همین حال و هوا با سیدی آشنا میشود که او را با اسلام و اهل بیت و عاشورا آشنا میکند...