رمانی با فضایی
فانتزی، اتفاقات
ماورایی، جادویی، موجودات خیالی و تلفیق دنیای واقعی و دنیای غیرواقعی. دنیایی که قوانین خودش را دارد، جغرافیایش متفاوت است، زمان و مکان متغیر است و هرچیزی ممکن است در آن رخ دهد. ابتدای داستان با رمانی لطیف مواجه میشویم، فضای بین واقعیت و رؤیا. شاهزادهی دشتهای شرقی، عاشقی از جان گذشته، که برای رسیدن به معشوقش، آذرنوش، با هیولاها و دیوان و
دوزخیان و
بهشتیان میستیزد. آذرنوش برای یافتن شاهزادهاش تمام مسیری را که او طی کرده است، میجوید. با دشت و گل و
اهریمن و اشیای مختلف گفتوگو میکند و جویای حال شاهزادهاش میشود...