در زندگی زمانهایی هست که احساس میکنیم در تاریکی مطلق بسر میبریم گویی که در زیر خاک مدفون شدهایم؛ در صورتی که همان زمان به اذن الهی همچون دانهای در خاکی پربار و پر برکت کاشته شدهایم برای رسیدن به رشد و رویشی بسیار زیاد.
جورج اورول در زمان جنگ جهانی دوم به دلیل وضعیت جسمانیاش در ارتش پذیرفته نشد. او که در اسپانیا داوطلبانه جنگیده بود. این بار باید طعم جنگ را در خانه میچشید...
تئاتر تنها تصویر زندگی نیست، بلکه میتواند زندگی را زندگیتر کند، فشرده و گویاتر به نمایش بگذارد. به تدریج دریافتم؛ میتوانی آنچه از آرزوها که در واقعیت انجام نیافته را در خیال خلق کنی، از صافی وجود خود عبور دهی، به باور بنشانی ، و بر صحنه به نمایش بگذاری. آنگاه که دانستم بر روی چهار تکه الوار با ساده ترین ابزار و انسانی ایستاده در لکةی نور میتوانی دنیائی بسازی لبریز از مفاهیم پر رمز و راز ، آنگاه که دانستم تئاتر به معنای درست کلمه میتواند قدرتی باشد به حیرت انگیزی کائنات و بیپایان مثل کائنات ... پس واقعاً تئاتری شدم، و این صحنه خانهی من شد.