دنیایی بدون صفحه نمایش را تصور کن... نه موبایل نه تبلت نه تلویزیون حتی ساعت دیجیتال هم کار نمیکند.استلای ده ساله دختری منظم و برنامه ریز است؛ او از بی نظمی و اتفاقات غیر منتظره متنفر است و وقتی برنامه ها به هم می ریزد اضطراب سراغش می آید. حالا تصور کن یک روز صبح بیدار شود و ببیند تمام صفحه نمایشها خاموش شده اند، خانواده اش گیج و دستپاچه اند، شهر در هرج و مرج است و بدتر از همه اینکه مامان بزرگش آن سر کشور گیر افتاده و هیچ راه ارتباطی ای با او وجود ندارد.و این تازه آغاز یک سفر پرماجرای جاده ای است؛ سفری پر از بگومگوهای با مزه دعواهای خانوادگی خراب کاری های ناگهانی و درس هایی که وسط این شلوغی ها یاد میگیرند؛ شاید زندگی بدون تکنولوژی آن قدرها هم وحشتناک نباشد.... و شاید هم یاد بگیریم چطور در دل بحران آرام بمانیم.