رمان آبشرون داستان شوریدگی و شیدایی است. داستان کارگرانی که کار را با عشق عجین کردهاند، البته با شوری آگاهانه. داستان ترنم عشق به میهن است و ترقی و پیشرفت مردم.
آیا خانهها رازهای تاریک و سیاهی با خود دارند؟آیا جسد ها و ارواح در خانهها باقی میمانند و در زمان مناسب بیرون میآیند؟ آیا گذر زمان خاطرات و شرارتها را از بین میبرد؟