فلسفه سیاست مطالعه مسائلی همچون سیاست، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، عدالت، مالکیت، حقوق، قانون و شیوهٔ اجرایی کردن آن توسط قوای حاکم از منظر فلسفی است، در این مطالعه به پرسشهایی نظیر این که این مسائل چه هستند؟ چرا به آنها نیاز داریم؟ چه چیزی به یک دولت مشروعیت میبخشد؟ چه حقوق و آزادیهایی باید پاس داشته شوند و چرا؟ عدالت چیست؟ چه شکلی باید برای حکومت اتخاذ شود و چرا؟ قانون چیست؟ و شهروندان چه وظایفی را در یک دولت مشروع برعهده دارند؟ (اگر به کل وظیفهای داشته باشند) و در چه زمانی به گونهای مشروع میتوانند دولت را به زیر بکشند؟ به معنایی عامتر فلسفهٔ سیاست اشاره به یک دیدگاه کلی یا یک اخلاقیات مشخص دارد. همچنین میتوان از آن با عنوان یک عقیده یا رفتار سیاسی نیز یاد کرد که البته در عمل سیاست لزوماً از فلسفهٔ خویش پیروی نمیکند. در تقسیمبندیهای آکادمیک، فلسفهٔ سیاسی بخشی از اندیشه سیاسی است.
ایدهآلگرایی آلمانی یا ایدئالیسم آلمانی، نام جنبشی در فلسفه آلمان است که در دههٔ هشتاد سدهٔ هجدهم میلادی آغاز و در دهه چهل سدهٔ نوزدهم پایان یافت. مشهورترین نمایندگان این جنبش، کانت، فیشته، شلینگ، و هگل هستند. هرچند تفاوتهای بزرگی میان این چهرههاست، اما همگی در پذیرش ایدئالیسم، مشترکند. ایدئالیسم استعلائی کانت، آموزهٔ فلسفی معتدلی دربارهٔ تمایز میان پدیدارها و اشیاء فی نفسه بود، که مدعی بود متعلقهای شناخت انسان، پدیدارها هستند و نه اشیاء فی نفسه. فیشته، شلینگ، و هگل با تبدیل ایدئالیسم استعلائی کانت به ایدئالیسم مطلق این دیدگاه را به افراط کشاندند.
اهمیت ایدئالیسم آلمانی در این است که دربردارندهٔ برداشتی نظاممند از همهٔ بخشهای فلسفه است؛ از جمله: منطق، مابعدالطبیعه، شناختشناسی، فلسفه اخلاق، سیاست و زیباییشناسی. همه نمایندگان ایدئالیسم آلمانی، این بخشهای فلسفه را دارای جایگاهی در نظام کلی فلسفه میدانند.