توسعه نیافتگی ایرانی گوشههایی از تلاشهای متفکران ایران زمین است برای رهایی از آنچه ایرانیان در بزنگاههای تاریخ خود کاشتهاند و گاه بر آنها تحمیل شده تا جز سایهای از آنچه در گذشتههای دور صاحبش بودهاند برایشان چیزی نماند و مبتلا به درد عقب ماندگی از تمدن نوینی شوند که آغازش از مغرب زمین بوده است. اگرچه در بررسی جامعی از علل انحطاط و عقب ماندگی ایران بایسته است که از مدخلهای تاریخی و جامعه شناسی اقتصادی و فرهنگی عبور کرد و جامعه ایران را در مقام ابژه مورد بررسی قرار داد اما در این اثر مسئله یاد شده از دیدگاه دو اندیشمند بلندآوازه تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفته است تا ضمن پیوند میان مشترکات نظری و تأمل بر تفاوتهای دو دیدگاه و توجه بر کاستیهای نظریات هر یک از آنان بتوان به صورت بندی مشخصی از مسئله انحطاط و عقب ماندگی ایران دست یافت؛ چرا که تحقق توسعه در گرو تحول در ساخت اندیشه است و این میسر نخواهد شد مگر با تأمل و تعمق در آرای آنها که پیشتر در مسیر تحول فکری جامعه گام نهادند؛ همانگونه که نیوتن میگوید.