داستان با احمد گل آغاز می شود. احمد گل رعیتی دهاتی ست و بر روی زمین های خانی کار می کند و سهمی به اندازه ی گذران روزگار می گیرد و باقی را به ارباب تحویل می دهد و هر روز گرسنه و فقیر تر از دیروز می شود. همسرش تسلیم مرگ شده است و ...
سازوکار فدرالیسم با وجود آنکه در برخی کشورها به همزیستی صلحآمیز مردمان کمک نموده، و دشواریها و کشاکشهای بسیاری را حل نموده است، برای سوژه آگاه جامعه ایرانی که در پی راهچارهای دمکراتیک سادهتری برای برطرف کردن تبعیضها و نابرابریهای گوناگون است، پذیرفتنی نیست.
نگارنده در این اثر سوالی که در تمام زمان و همیشه پرسیده می شود که انسان به کجا خواهد رفت و سعادت را چطور خواهد پیدا کرد را در مقابل پشم مطالعه کننده مطرح می کند.