کتاب «درآمدی بر فلسفهی روسی» اثر آ. د. سوخاف متنی نسبتا جامع دربارهی اندیشههای متفکران روس است. نویسنده ابتدا به تعیین مرزهای تاریخی و معنایی آنچهی فلسفهی روسی نامیده میشود پرداخته است. او بر دو رویکرد متداول تأکید میکند: معنای گسترده، شامل تمامی گرایشهای فکری در روسیه؛ و معنای محدودتر، معطوف به جریانهای دینی-فلسفی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. کتاب حاضر، با بیانی منسجم، تصویری جامع از هر دو حوزهی مذکور ارائه میدهد. در فصل اول نویسنده به نقد و تحلیل نظریههای دورهبندی تاریخ فلسفهی روسی میپردازد و تقسیمبندیهای «پیشا-پتریف» و «پسا-پتریف» را تشریح میکند. فصل دوم به شکلگیری اندیشهی فلسفی در روسیه کیف و تأثیر ترجمه آثار پدران کلیسا، بهویژه آموزههای نوافلاطونیان اختصاص دارد. فصل سوم به فلسفههایی پرداخته است که به بررسی ارتباط کلیسا با انباشتن ثروت را در مرکز بحث قرار دادند. در ادامه نویسنده بحث کرده است که پتر کبیر با تأسیس دانشگاهها و دعوت از متفکران غربی، دروازههای فلسفهی انتقادی را به سوی روسیه گشود. او مقایسهای میان فلسفهی علوم طبیعی و فلسفهی اجتماعی روسیه و اروپا انجام میدهد و تأکید دارد که این دوره نقطهی عطفی در جداسازی اخلاق کلیسایی از منطق سکولار بود. نویسنده در این فصل از آثار مشاهیری چون میخائیل لومونوسف و ولادیمیر دورولف بهره میبرد تا روند جذب ایدههای پوزیتیویستی و رمانتیک در اواخر قرن هجدهم را تشریح کند. در فصول پایانی نویسنده به فلسفههای قرون نوزدهم و بیستم در روسیه پرداخته است. مکتبهای مختلف فکری در این دوران مورد بحث کتاب قرار گرفته اند، من جمله غربگرایان که بر پیشرفتهای مدرنیته تأکید داشتند، اسلووفیلیها که از معنویت روسی سخن میراندند و فلسفههای نوگرا و نهیلیستی. نویسنده توضیح میدهد که اندیشههای ماتریالیسم تاریخی و مارکسیسم، در همین بستر فرهنگی و دینی روسی را ایجاد شدند. به همین طریق، کتاب به مباحث پس از انقلاب اکتبر پرداخته است: فلسفه مارکسیسم-لنینیسم، نقد ادبی توسط پرودسکوویچ و پس از آن تولد مکتبهایی نظیر سفولوژی و اکوستراسم که تا دهه ۱۹۳۰ و پس از آن بسیار تأثیرگذار بودند.