امروز گرگ کوچولو دختر خاله اش لونا را دعوت کرده است.

گرگ کوچولو داستان ما بزرگ شده و بابد با پوشک خداحافظی کنه...

شب است و گرگ کوچولو باید بخوابد...

امشب گرگ کوچولو به تخت‌خواب می‌رود....

دری دلش می خواهد بزرگ شود. شبیه نوجوان ها شده ام؟ رفتارش که شبیه هست از موسیقی کلاسیک هم خوشش می آید دری با خبر جدیدی که مامان به او داده، چه کار میخواهد بکند؟

این کتاب داستان یک روز از زندگی ایدن است،پسر کوچولویی کنجکاو،پرشور،احساساتی و مبتلا به اوتیسم .این کتاب داستان مادر ایدن نیز هست.داستانی که یک روز از زندگی خانواده هایی مثل خانواده ایدن را به بچه هاو همینطور بزرگترها نشان می دهدتا شاید بیشترهمدیگر را درک کنیم و باهم مهربان تر باشیم.