کی بود کی نبود، داستانی تمثیلی با برداشتی از اشعار عطار نیشابوری است. این داستان روایتی از شهر شکلهاست شکلهایی که در میان هیاهوی بیرون، صدای درون خود را نمیشنوند. شخصیتهای این قصه، فقط آدمهای توی داستان نیستند بلکه هرکدام، بخشی از وجود خود ما هستند.
در سرزمینی به نام “دریای بدون باد” زندگی آرام و ساکتی جریان داشت. در این جزیره، بادی نمیوزید، موجی نبود و مردم به سکوت عادت کرده بودند. ناخدا پوف، پسری غمگین و رویایی، با پدر و مادرش در این جزیره زندگی میکرد. پدرش ماهیگیری بود که برای فرمانروای شکمو ماهی میگرفت، ناخدا پوف آرزو داشت روزی باد بیاید و زندگی یکنواخت آنها را تغییر دهد....