در روزگار قدیم مردی زندگی میکرد که سالها دست به دعا برداشته بود تا خدا بدون هیچ رنج و زحمتی به او ثروتی بسیار اما حلال بدهد. تا این که روزی گاوی رم کرده درخانهاش را شکست و وارد شد. مرد به گمان این که دعایش مستجاب شده، گاو را کشت و گوشت آن را میان مردم قسمت کرد. صاحب گاو از مرد شکایت کرد و او را نزد حضرت داوود (ع) برد....
میبل جونز در راه شهر اتوم وبه دنبال کتاب سرنوشت است.سندی باستانی که شاید به کمک آن بتواند نوع بشر را نجات دهد. اما اتوم جای خطرناکی است ،پر از سرباز ،جاسوس و یاغیان بوگندو.