نویسندهی کتاب، جنیفر دانلی، در این اثر داستان دخترانی را روایت میکند که شجاعت را به زیبایی ترجيح میدهند، کسانی که خودشان را در ميان نامهربانیها و ناملايمیهای روزگار پيدا و تقويت میکنند و کسانی که زیبایی را ورای صورت زيبا میبینند.
مری لمبرت همیشه در جزیرهی محبوبش، مارتاز واینیارد، احساس امنیت کرده است. پدرِ پدرِ پدربزرگ او مهاجری انگلیسی و از اولین ساکنان جزیرهی ناشنوایان بوده و حالا بعد از گذشت صد سال، بسیاری از مردم آنجا، ازجمله مری، ناشنوا هستند و تقریباً همه میتوانند با زبان اشاره باهم ارتباط برقرار کنند...