در راه جستوجوی طلسمها یک نفر خرابکاری میکند. هر قدمی که برمیدارند، سازمان تعقیبشان میکنند. نه راه فراری است نه جایی برای مخفیشدن. چه کسی به آنها خیانت میکند؟
فرانکلین عاشق ورزش کردن است. او در زمستان هاکی بازی میکند. همین که برکه یخ میزند فرانکلین اوّلین نفری است که کفشهای اسکیت بنددارش را میپوشد..