کتابهای مجموعهی «جادوفروش» چهرهای متفاوت از جادوگرها ارائه میدهد. شخصیت اصلی داستان دستوپاچلفتی است، ردای کوتاه میپوشد، جغد نامهرسان ندارد و بهجای جاروی پرنده، با اتومبیل کوچکش اینطرف و آنطرف میرود تا طلسم روزمرگی دنیای منطقی بزرگسالان را بشکند. اوبرت اسکای در این کتاب، با شوخیهای گاهوبیگاهش با دنیای هری پاتر، لبخند را بر لب طرفداران این مجموعه مینشاند و آنها را با خود همراه میکند.
اسکلتهای خونآشام، اتوبوسهایی که فقط مردهها رو سوار میکنند، هیولاهایی که دیکته میگن. جنهایی که توی متکا زندگی میکنند، زنهای قوزی، گرگینهها... از این چیزها میترسی؟...
سلام! من ایزیام، تنها دختر پدر و مادرم و دانشآموز کلاس چهارم «ج». چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه میرویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقتها مامان، بابا و معلمها حرفهای من و دوستهایم را باور نمیکنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمیشود که ما دربارهی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجهی تحقیقهایمان را بفهمید.