کتاب "زنان نالایق"، رمانی است تاریک، تکان‌دهنده و عمیق که در مرز میان دیستوپیا و نقد اجتماعی حرکت می‌کند. داستان در جهانی روایت می‌شود که زیر فشار فاجعه‌های زیست‌محیطی و فروپاشی تمدن قدیم قرار دارد؛ شهری که دیگر به‌سختی نفس می‌کشد و صومعه‌ای که دیوارهایش پناهگاهی است از نظم و انضباط خشن...

در تابستان غریب سال ۱۸۱۶، لرد بایرن به همراه پرسی شلی و همسر نوزده‌ساله‌اش مری و چند دوست دیگر در ویلایی گرد آمدند تا چندصباحی را به عیش و کامرانی بگذرانند...

در آن روزهای ابری، رابرت نویل هیج وقت مطمئن نبود غروب کی می‌آید و گاه قبل از اینکه بتواند بازگردد، آن‌ها در خیابان‌ها بودند...

بن ریچ، رئیس امپراتوری عظیم تجاری قرن بیست‌وچهارم که در منظومۀ شمسی گسترده شده است. او همچنین مردی است که ذهنش مشغول و مصمم به قتل رقیب است...

رمان بیشه نشینان هاردی اثری عمیقاً احساسی است که در آن شخصیت ها در بافتار تنش میان سنت و مدرنیته و میان طبیعت و جامعه اغلب قربانی شرایط و فشارهای اجتماعی هستند.

رمان "حکم" قصه‌ی زنی به نام توکی را روایت می‌کند که اصالتا سرخپوست است و با حکمی ظالمانه به شصت سال زندان محکوم شده است...