یک شب تاریک در غرب نیویورک دو غریبه تصادفی با هم ملاقات میکنند. سر صحبتشان که باز میشود متوجه میشوند نقاط مشترک زیادی با هم دارند به ویژه حس تنهایی و میل شدید به انتقام گرفتن از مردانی که خانوادههایشان را نابود کردهاند....
مگر میشود لِف تالستوی را دوست نداشت؟! در این روزگار عُسرت بیش از هر وقت دیگری باید او را خواند و شناخت. باید در آثار او غوطه خورد و دُرّ و گوهر صید کرد....