تسلی ناپذیر گویی سایه یک رمان است و راوی آن در این عالم غرق در سایه گم است. سرتاسر داستان تلاش راوی است برای روشنتر کردن رازی که به نظر دهشتناک میآید، اما از آغاز تا به آخر رمان این عدم قطعیت است که بر خط به خط اثر سایه افکنده است.
باید عنایت داشته باشید که ما با دنیا قطع ارتباط نکردهایم، اصلا هم دوست نداریم قطع ارتباط کنیم. هنر و ادبیاتمان، فیلمهایمان، رادیومان، گشتوگذارهای گاهوبیگاهمان در جاهایی غیر از اینجا، همگی باعث میشوند با زندگی آمریکاییها دائم در ارتباط باشیم. قطع ارتباط کامل دردسرهای زیادی دارد. تازه، جفا در حق بچههایمان است اگر کاری کنیم که بین مردم بیرون از اینجا احساس غربت کنند. اینطوری شاید این شبهه را ایجاد کند که زندگی توی والدن دوم عجیبغریب یا حتی کمارزشتر از زندگی بیرون است.
داستان این رمان که در زمانی پس از سقوط یک تمدن اتفاق میافتد، به کمونی میپردازد که در اطراف محلی برای گردهمایی به نام «آی دث» شکل گرفته است. در این محیط، بسیاری از چیزها از قند هندوانه به وجود آمده اند (اگرچه ساکنین از چوب کاج و سنگ برای ساخت و ساز، و همچنین سوختی تولید شده از روغن ماهی قزل آلا نیز استفاده می کنند).