وقتی کورمورن استرایک برای دیدار با خانوادهاش به کورتوال سفر میکند، زنی به امید یافتن مادرش، از او درخواست کمک میکند. مادرش مارگو بامبورو در سال ۱۹۷۴، به طور مرموزی گم شده است...
داستان با بابی جونز، پسر کشیش محلی، آغاز میشود که هنگام بازی گلف در ساحل ولز، جسد مردی را در پای صخرهای پیدا میکند. مرد در حال مرگ است و آخرین کلماتی که بر زبان میآورد این جمله مرموز است: چرا از ایوانز نخواستند...
روزگاری پورتوريکو کتاب جالبی است. يک روزنامه نگار که زمانی زندگی پر افت و خيزی داشته است حالا در مورد يک کشور عجيب نوشته است. پورتوريکو. در اين کتاب او از زبان قهرمان کتابش که او هم يک روزنامه نگار است به توصيف اين کشور پرداخته است
نات هاکن، مردی است که در یک مزرعه کار میکند و زندگی سادهای با همسر و فرزندانش دارد. او متوجه میشود که پرندگان منطقه رفتاری غیرعادی پیدا کردهاند و به شکل ناگهانی و تهاجمی به انسانها حمله میکنند