شاید پس از جنگ جهانی دوم، در هیچ دورهای بهاندازهی امروز بحث از نسبت میان مرزهای وطن و مرزهای انسانیت در کانون توجهات قرار نگرفته باشد. از یک سو، بحرانهای داخلی و جنگهایی که در قرن ۲۱ رخ داده مسئلۀ مهاجرین را پیش کشیده است؛ مهاجرین فارغ از هر برخورد ایدئولوژیکی، در درجۀ اول، به تعبیر کانت، به گوشت و پوست و استخوان دارای کرامت هستند و فارغ از ملیت باید کرامت آنها حفظ شود. از سوی دیگر افرادی وجود دارند که سیاستهای ضدمهاجرتی داشته، با تأکید بر مفهوم وطن و وطنپرستی رغبتی به پذیرش این مهاجران ندارند. بحث تا جایی بالا گرفته که مواضعِ احزاب در قبال مهاجران، نقشی کلیدی در پیروزی آنها در انتخابات دارد. البته مسئله فقط به مهاجرت محدود نمیشود: این پرسش کلاسیک که تا کجا برای منفعت «ملی» میتوان حقوق دیگر «افراد» یا به تعبیری منفی، بیگانگان، را نادیده گرفت کماکان محل بحث است. در این بحبوحه، شاید بازگشت به آرای کانت، فیلسوف بزرگی که بسیاری از اصول اخلاقی و سیاسی جهان مدرن با آرای او پیوند و نسبت دارند، راهگشا باشد. پاولین کلینگلد در مجموعهمقالاتی که در این کتاب گردآوری شدهاند، ارتباط جهانوطنگرایی کانت با مفهوم وطنپرستی در اندیشۀ او را روشن میسازد. او به دنبال آشتیدادن این دو مفهوم در اندیشۀ کانت است. کلینگلد در این کتاب مسیری را میگشاید که در آن ضمن حفظ احساسات وطندوستانه، بتوان نسبت به حقوق و کرامت انسانی دیگر افراد انسانی در آن سوی مرزها احترام نهاد.