ما، هردو، پدربزرگ را خیلی دوستداشتیم، و هنوز هم، شاید، داشتهباشیم. صرفنظر از اینکه بورخِس، گاهی، بهجای «پدربزرگ»، «نَوهی خوبِ ما» را بهکار میبَرَد، و من نمیفهمم چگونه ممکن است یک نفر، بهتنهایی، نَوهی دو برادر باشد؛ و تابهحال هم فرصتنکردهام در این باره، جدّاً از او سوآل کنم، و شاید هم قدری خجالت میکشم... اگر میگویم «ما، هردو، پدربزرگ را خیلی دوستداشتیم» و روی «هردو» تأکید میکنم، صرفاً بهخاطرِ این است که روشنشود هرگز پای هاکْسلی در میان نبودهاست