امروزه در ایران واژه «تمدن» به ویژه در آمیزههای تمدن سازی و تمدن نوین ایرانی - اسلامی پربسامد به کار میرود؛ ولی جای شگفتی است که کسی تاکنون تبار این کلان واژه بنیادین را در جهان اسلام نکاویده؛ تا آنجاکه برخی کارشناسان آن را به نادرست نوساخته در قرن سیزدهم هجری پنداشته اند؛ اما این واژه که برگرفته از لفظ «مدینه» است. با تباری یونانی و در ارتباط با اصطلاح مدنی بالطبع که اسحاق بن حنین آن را در ترجمه اخلاق نیکوماخس ارسطو وضع کرده، از قرن چهارم در آثار دانشمندان جهان اسلام به ویژه حکیمانی مانند مسکویه رازی در معنای اجتماع مدنی و در برابر «توحّش» و بداوت به کار رفته و از قرن ششم در برهان «طریقة الحكماء» برای اثبات ضرورت نبوت فراوان استعمال شده است. نخست مترجمان عثمانی چون خلیفه افندی در مصر عهد خدیویان آن را در ترجمه کتابهایی مانند تاریخ شارلکن برابر civilisaiton فرانسوی به معنای «تربیت» نهادند؛ اما منورالفکرانی چون آخوندزاده بهرهگیری از حرف آوانگاری فارسی «سیویلیزاسیون» را ترجیح دادهاند. غیاث اللغات نخستین فرهنگ فارسی است که به سال ۱۲۴۲ قمری مدخل تمدن را آورده و ولاستون برای اولین بار به سال ۱۸۸۲ میلادی در فرهنگی انگلیسی فارسی تمدن را برابر civilization گذارده است. گفتنی است که تمدن در مواجهه با تجدد معانی نو یافته؛ ولی از معنای کهنش هیچ گاه نگسسته است.