نوشته های مربوط به بیماری روانی اغلب بسیار شخصی اند؛ این نوشته ها به محل و نحوه زندگی افراد و همچنین تأثیر نظر دیگران بر هویت آنها اهمیتی نمیدهند اما این بیماری فقط در مغز نیست روابط و جوامعمان نیز در شکل گیری و استمرار آن نقش دارند.
خود من در کودکی مبتلا به بی اشتهایی عصبی بودم و تجربه بستری شدن در بیمارستان را هم دارم وقتی به زندگی کنونی ام فکر میکنم که چه آسان ممکن بود به مسیر دیگری بیفتد، دره ای عمیق و عریض مقابلم حس میکنم مرز میان ناکجا آبادهای روانی و موقعیتی که طبیعی میدانیم رخنه پذیر است و این هم نگران کننده است و هم امیدوار کننده حس عجیبی است وقتی میفهمیم با چه فاصله کمی از زندگی های کاملاً متفاوت دیگر میگریزیم یا محروم میشویم
کتاب حاضر درباره افرادی است که جدالشان با بیماریهای روانی بیرون از نظام بسته و جامع حقیقت قرار می گیرد. با اینکه این افراد در دوره ها و فرهنگهای مختلف زندگی میکنند موقعیتشان یکی است ناکجا آبادهای روانی که زبان از توصیفش باز می ماند. سوژه هایی که انتخاب کرده ام برای غلبه بر احساس بیان ناپذیری شان به نوشتن روی آورده اند در این کتاب نه تنها از گفت و گو با آنها، بلکه از یادداشتها نامه ها خاطرات منتشر نشده شعرها و دعاهایشان نیز بهره برده ام.