کانگی میخواست از کیسه بیرون برود که مامان مو اما گفت: «برگرد سر جات»
کانگی با ناامیدی گفت: «آخه چرا؟»
مامان مو اما گفت: «گم میشی شایدم شکارچی ها تو رو بگیرن. اصلاً ممکنه توی چاله ای چیزی بیفتی
کانگی دیگر به حرفهای تکراری مامان مو اما توجه نکرد و سرش را کرد در کیسه...