قصهی "برن و لوتین" عنصری اساسی در سیر تکامل سیلماریلیون بود، اسطورهها و افسانههای دوران اول جهانی که جی. آر. آر تالکین آنها را خلق کرد. تالکین این قصه را یک سال پس از بازگشت از فرانسه و نبرد شم در انتهای سال 1916 نوشت. جنبهی اساسی و بدون تغییر این داستان، تقدیری است که بر عشق برن و لوتین سایه افکنده: زیرا برن انسانی است فانی اما لوتین الفی نامیرا. پدر دختر که یک فرمانروای بزرگ الفی و شدیدا مخالف برن است، برای کسب امکان ازدواج با لوتین، مأموریتی غیرممکن را بر پسر تحمیل میکند، و این خواسته به تلاش عالی و قهرمانانهای منجر میشود؛ برن و لوتین در کنار یکدیگر برای دستبرد زدن به بزرگترین جمله باشندگان اهریمنی، ملکور، که او را مورگوت و خصم سیاه مینامند، و ربودن یک سیلماریل، دست به آن زدند.