آریانپور در همه باورهای خویش از مفاهیم پارادایم تضادگرایی همچون ابزاری برای فهم بهره میبرد و در روایتهایی علمی به آنها مراجعه میکرد تا ایدههای خود را در همان چهارچوب پارادایمیاش گسترش دهد. مفاهیمی همچون خلاقیت و بیگانگی که بستر گفتمانی مارکسیستی به شمار میرفت را به راحتی در آثار، نوشتهها و سخنرانیهای وی میتوان بازشناسی کرد. ایشان یکی از کسانی بود که بر اساس همین نگرش با اهداف و روشهای آموزش و پرورش آن روز، به شدت مخالفت نمود و همراه با همفکران خویش بسیاری از معلمان را قانع کرد که حفظ کردن اطلاعات پراکنده ضامن رشد اندیشه نیست و تجلی رشد ذهنی، خلاقیت است.